نمای میانی: سیدناصر حسینیپور اهل روستای دهبزرگ در استان کهگیلویه و بویراحمد است. او در شهریورماه 1365 در چهارده سالگی به جبهه رفت. برادرش، سیدهدایتالله، جانشین واحد اطلاعات و عملیات تیپ 48 فتح بود که در کردستان به شهادت رسید. سیدناصر طیّ 800 روز اسارت تحت شدیدترین شکنجههای گروهبان عراقی ولید فرحان قرار گرفت و کتابش را هم به او که بدترین شکنجهها را به سید روا داشت تقدیم کرد.
نمای دور:حضرت آیتالله خامنهای (رهبر معظم انقلاب): تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیدهام که صحنههای اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد.
حجتالاسلاموالمسلمین ابوترابیفرد: سطر سطر این کتاب امید بینهایت به رحمت خدای متعال و قدرت او را به نمایش میگذارد.
محسن پرویز: «پایی که جا ماند» مکمّل دو کتاب «دا» و «نورالدین، پسر ایران» است.
سید ناصر حسینیپور (نویسنده کتاب): من با این دیدهبانی در اردوگاههای عراق سعی کردم دیدهبان صادقی برای حوادث و اتفاقات اطرافم باشم و اگر افسر عراقی یک لبخند به من زد، آن را هم فراموش نکردهام و در کتابم آوردهام.
رضا مهدوی (مدیر سابق مرکز موسیقی حوزههنری): «پایی که جا ماند» یک اثر فوقالعاده شاخص در بین کتابهای موجود دفاع مقدس است.
از کتاب:نمیدانم کدام یک از جاسوسها و افراد خودفروخته، قضیه کاریکاتور را به گوش نگهبانها رسانده بود. عراقیها سراغ مسعود آمدند، کیسه انفرادیاش را تفتیش کردند و کاریکاتور را لابلای پتویش پیدا کردند، سعد از مترجم خواست بدون کم و زیاد جملاتی را که زیر کاریکاتور نوشته شده، برایش ترجمه کند. فاضل هم با ترس و لرز، جملات پایین کاریکاتور را ترجمه کرد. عراقیها برافروخته شدند، سعد که خیلی خشمگین و عصبانی بود، با کابل و لگد به جان مسعود افتاد. صفحه 664 و 665