نمای میانی:ابراهیم حسنبیگی را میتوان یکی از پیشقراولان ادبیات داستانی دفاع مقدس دانست. او متولد 1336 گرگان است و فعالیتش در جهاد سازندگی در دوران جنگ سبب اقامت چهار سالهاش در کردستان شد. چندی نیز کارشناس ادبیات حوزه هنری بود. داستانهایش فضایی اقلیمی دارند و از منظری دینی گزارش میشوند. حسن بیگی که جوایز گوناگونی از جمله جایزه 20 سال ادبیات داستانی را به دست آورده، هماکنون ساکن مالزی و مسئول کانون پرورشی در این کشور است.
نمای دور:محمدجواد باهنر، زاده 1312 کرمان است. در 20 سالگی به قم عزیمت کرد تا تحصیلات طلبگی را ادامه دهد. در درس خارج و اصول 7 سال شاگرد امام خمینی (ره) بود. از سال 33 دروس دانشگاهی را هم ادامه داد. ابتدا لیسانس الهیات، سپس فوق لیسانس ادبیات و سپس دکترای الهیات گرفت.
او در اوج مبارزات سالهای 42 و 43 به زندان افتاد. در آستانه انقلاب، در تأسیس مراکز کادرساز انقلاب مانند مدرسه رفاه مشارکت مستقیم داشت و پس از انقلاب، مسئولیتهای فراوانی نظیر عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مجلس و بالاخره نخست وزیری بر عهده داشت.
باهنر، سرانجام پس از سالها مبارزه، همراه با یار دیرینهاش شهید رجایی، در هشتم شهریور 1360 در انفجار ساختمان نخست وزیری به مقام شهادت دست یافت.
از کتاب:باهنر دستش را از روی زنگ برداشت. در که باز شد، پسرش، ناصر در چارچوب در ایستاد و به او نگاه کرد و با همان لبخند همیشگی که خاص بود، گفت: «سلام بابا، شمایید؟»
باهنر وارد شد. در را بست و گفت: «سلام، آقاناصر. تعجب کردی؟منتظر کس دیگری بودی؟»
ناصر گفت: «آخر، ساعت ده شب است. فکر نمیکردیم به این زودیها بیایید!»
باهنر، نعلینهایش را توی جاکفشی گذاشت. تهماندهی بوی املت، توی هال پیچیده بود. ناصر عبا و عمامهی پدر را گرفت و....صفحه 93
از همین قلم:محمد (ص) (مدرسه) قدیس (نیستان)، سالهای بنفش (نشر علم) مرد سوم (امیرکبیر) دورشو کورشو (مدرسه)، اسب سفید خالدار (انجمن قلم ایران) صوفی و چراغ جادو (کانون پرورش فکری) عموجان عباس (مدرسه)، برگی از زندگی (شاهد) عصر آن روز (محراب قلم) چتهها (برگ) و ....